معنی مرد پرزور

حل جدول

مرد پرزور

پولاد بازو

پولادبازو


مرد پرزور و قوی‌پنجه

قلچماق


پرزور ناتوان

پهلوان‌پنبه


اسب پرزور

آهن خای ، آهن رگ

لغت نامه دهخدا

پرزور

پرزور. [پ ُ] (ص مرکب) قوی. نیرومند. که زور بسیار دارد. مقابل کم زور: آدمی پرزور. مردی پرزور.
- آبی پرزور، آبی بسیار با سرعت جریان.
- بارانی پرزور، باران بسیار.
- تبی پرزور، سخت گرم.


مرد

مرد. [م ِ رَدد](ع ص) رجل مرد؛ کثیرالرد و الکر.(متن اللغه)(اقرب الموارد). رداد. کرار.

فارسی به انگلیسی

پرزور

Brawny, Forceful, Masculine, Mighty, Robust, Rugged, Sinewy, Stout, Strong, Virile


آدم‌ پرزور

Strongman


پرزور (عامیانه‌)

Hefty, Punchy

فرهنگ عمید

پرزور

زورمند، نیرومند،

مترادف و متضاد زبان فارسی

پرزور

پرتوان، زورمند، قدرتمند، قوی، نیرومند، شدید،
(متضاد) کم‌زور

فارسی به عربی

پرزور

متحمس

فرهنگ فارسی هوشیار

پرزور

(صفت) که زور بسیار دارد نیرومند قوی مقابل کم زور: مردی پر زور. یا آب پر زور. که جریانی تند دارد. یا باران پر زور. تند و سیلابی. یا تب پر زور. سخت گرم.

تعبیر خواب

مرد

مرد
ریشو: خشم
مرد شاخدار: ناراحتی بزرگ
مرد پیر: زندگی طولانی
مرد چاق: لحظه های شیرین - لوک اویتنهاو

معادل ابجد

مرد پرزور

659

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری